روشنگری در فضای مجازی

((لایکلف الله نفسا الا وسعها)) امروز اولویت اصلی کشور مقابله با جنگ نرم دشمن است (مقام معظم رهبری)

روشنگری در فضای مجازی

((لایکلف الله نفسا الا وسعها)) امروز اولویت اصلی کشور مقابله با جنگ نرم دشمن است (مقام معظم رهبری)

روشنگری در فضای مجازی
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

بسمه تعالی

رسانه -- سیاست -- دموکراسی

ارائه تصویری از سیاست:   غرض یا تعصب سیاسی

ادعای مغرض بودن رسانه ها از این پنداشت ناشی می شود که روزنامه نگاران و سردبیران روزنامه ها و دیگر رسانه های جمعی مقالاتی می نویسند که در آنها "جهان بینی" خاصی بر جهان بینی های دیگر ترجیح داده می شود. آن سان که باعث ادامه حیات یک گروه صاحب منفعت، و خالی شدن زیر پای گروه های دیگر باشند، یا جمعی باورمند به یک آرمان (ایدئولوژی) خاص .

انواع غرض : غرض یا تعصب حزبی – غرض تبلیغاتی – اعمال غرض نا آگاهانه – غرض مرامی ( ایدئولوژیکی)

وقتی می خواهیم تاثیر یا جهت گیری یک رسانه را مشخص کنیم باید نوع غرض یا تعصب آن را مشخص کنیم تا بتوانیم وارد نتیجه گیری بعدی شویم. مثلا: گروه دانشگاهی بررسی کننده کارهای رسانه ای، مستقر در دانشگاه گلاسگو، در پایان سلسله بررسی های مفصل و بسیار حلاجی شده خود در شیوه پخش گزارش های خبری و امور جاری از کانال های تلویزیونی "انگلستان" ، مدعی توفیق در شناسایی اعمال منظم غرض ایدئولوژیکی در ای نوع رسانه شده است. ادعای مرکزی گزارش آن، ای است که "خبر یک پدیده بی طرف طبیعی نیست، بلکه از ساخته های ایدئولوژیکی است". (جی.یو.ام.جی. 1980)

رضایت سازی :  هرمان و چامسکی (1988) ، مانند گروه تحقیق دانشگاه گلاسگو ریال نتیجه می گیرند که نگرش مطبوعات به امور جهان نیز بگونه منظمی آغشته به غرض است. اما این دو تن این نتیجه را با تحلیل محتوای فقط مطبوعات آمریکا می گیرند. استنباط آنها این است که مطبوعات آن کشور در راه حفظ منافع سیاسی کشور و حمایت از سیاست خارجی آن گام بر می دارند، منافعی که به نوبه خود محصول یک ایدئولوژی و زنجیره ای از علائق مادی خاص هستند.

داستانسرائی: گزارش اخبار سیاسی

هنگامی که تلویزیون یا مطبوعات وقایع سیاسی را گزارش می کنند، آنها در واقع در حال روایت داستان هایی درباره اوضاع جهان هستند. آنها در حال بالا گرفتن یک آینه در برابر وقایع جهان ، یا متوجه کردن یک دوربین نجومی به سمت آنها برای نشان دادن تصاویری از آن به بیننده یا خواننده نیستند. همچنین آنها به دادن یک پوشش ساده به وقایع، و گزارش آنها ، آنگونه که "جنگ خلیج فارس" را براه می اندازند ، خود زمینه سیاسی، یعنی زمینه ای که در آن حوادث روی می دهند را نیز، بوجود می آورند. فیلم ها با استفاده از ترفند سینمایی ، داستان می سازند و در جهانی قابل باور دست به خلق شخصیت می زنند. کار مشابهی نیز گزارش خبر درباره وقایع؛ طرف توجه می کند. "خبرنگاران داستان سرایی میکنند" . در داستان های آنها بلند پروازی های سیاست مداران، رقابت ها و دسته بندی های آنها ، و نقاط ضعف و قوت بشری آنها، بشرح و وصف در می آید و در موارد دیگری منتهی به یک پیروزی می شوند، هر چند که بیشتر آنها شکل یک "اپرای صابون" را پیدا می کنند.این بیا یک استعاره یا کنایه نیست، بلکه توضیحی درباره نحوه پخش گزارش های خبری است. خبر در این معنا، شکلی از هنر و گزارش خبر یک کار هنری است و پوشش خبری دادن به سیاست یک ژانر است.

(soap opera : این نوع مجموع تلویزیونی از این رو به کنایه "اپرای صابون" نامیده شده اند که در خلال نمایش آنها آگهی های تبلیغاتی صابون، شامپو، پودر رخت شویی، و مایع ظرف شویی، زیاد پخش می شود. )

 

تولید خبر : 

به زعم انتمن گمسون و دیگران، گزارشگری شکلی از موعظه برای قانع ساختن ما –خوانندگان و بینندگان- به رخ دادن اتفاقی است. در عمل افراد کمی شاهد (مستقیم) وقایع سیاسی گزارش شونده هستند. ما در مراسم افتتاح دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون حضور نداریم، ما از نزدیک شاهد برکناری بی نظیر بوتو نیستیم، و با این حال هنگامی که خبر رئیس جمهور شدن بیل کلینتون ، یا از چشم افتادن بی نظیر بوتو را می خوانیم یا پخش شدن آنها از تلویزیون را می بینیم، ما فقط باور نمی کنیم که آن اتفاقات روی داده اند، ما می دانیم که آنها واقعا روی داده اند. ما دیگر درباره وقوع آنها حتم داریم، هر چند که مدرک مستقیمی که صحت وقوع آنها را تایید کند در دست نداریم.

 

اثر گذاری های رسانه ها :

 

این نکته که رسانه های فراگیر تاثیر زیادی برافکار عمومی باقی می گذارند، نکته ای وسیعا پذیرفته شده است، وسیع تا آن حد که دیگر عامل و علت اصلی سانسور صحنه های خشونت و تصاویر غیر اخلاقی فیلم ها ، سبب ممنوعیت تبلیغ فروش سیگار، شکایت از داده شدن پوشش های سیاسی غیر منصفانه به وقایع، و نظایر اینها شده است. همچنین این تاثیر زیادی است که باعث بلند شدن فریاد شکایت مردم از حوادثی نظیر تیراندازی سال 1999 دو تن از دانش آموزان دبیرستان کلمبین ایالت اوهایوی  آمریکا به هم مدرسه ای ها و معلمان خود گردید، حادثه ای که بوقت خود علاوه به انجامیدن به درخواست ممنوعیت استفاده از تفنگ، به درخواست محدود کردن استفاده از فیلم های ویدئویی و بازی های رایانه ای از طریق وضع قانون نیز انجامیده است.در تمام این موارد، ایده مسلط بر بحث اثر گذاری محتوای برنامه های رسانه ها بر بینندگان آنها بوده است. بعد از شنیدن این مجادلات راجع به میزان نفوذ کلی رسانه های فراگیر، وقت آن است که نگاه نزدیکتری هم به ایده ها و شواهد بکار رونده در بحث " نفوذ سیاسی " رسانه های فراگیر داشته باشیم.

 

شواهد اثر گذاری رسانه های فراگیر بر سیاست، دلالت بر چیزی واحد ندارند. محققان، برای مثال میان اثر گذاری رسانه ها بر نوع رأی دادن مردم و اثر گذاری آنها بر درک و برداشت آنها، تمایز قائل می شوند. به تعبیری می توان گفت که رسانه ها بر شیوه تفکر مردم درباره سیاست یا سیاستمداران، بی آنکه لزوما نوع رأی آنها در انتخابات را تعیین کنند اثر می گذارند. بعنوان مثال در مورد انتخابات اخیر آمریکا شاید به جرأت بتوان گفت اکثر رسانه های آمریکا و حتی شخصیتهایی در خود حزب جمهوری خواه علیه "ترامپ" نامزد جمهوری خواهان جبهه گیری سختی کردند و وی را از اتهام به نژاد پرستی و اعمال غیر اخلاقی تا نپرداختن مالیات متهم کردند.اما چه شد که وی به عنوان رئیس جمهور منتخب آمریکا آن هم با اختلاف آرای قابل توجه انتخاب شد. این مطلب مهمی است که در ذیل انتخابات اخیر آمریکا به آن خواهیم پرداخت. اما این شاید از نادرترین انتخاباتی بود که رسانه ها نتوانستند موج افکار عمومی را هدایت کنند. در اکثر مواقع رسانه ها در این امر موفق عمل کرده اند. به آن خواهیم پرداخت ولی اکنون می خواهیم رابطه قدرت و رسانه های فراگیر را بررسی کنیم.

 

رسانه ها قدرت دارند:

آنها سرنوشت رجال و آرمانهای سیاسی را تعیین می کنند. آنها بر کار دولتها و گروه های رأی دهنده به آنها اثر می گذارند، از این رو باید در زمره نهادهای سیاسی دیگر یعنی پارلمان، نهادهای اجرایی، حکومت ها و احزاب بشمار آیند. رسانه های فراگیر دیگر فقط وسائلی برای پخش پیام های زیرمجموعه های سیاسی مانند احزاب نیستند. در حکومت های غیر انفرادی جدید، رسانه ها بصورت یک مرکز قدرت خودمختار در رقابت متقابل با سایر مراکز قدرت ظاهر می شوند. قدرت رسانه ها اکنون دیگر در همه جا موضوع تفسیرهای سیاسی جدید است.

 

نظریه های راجع به قدرت رسانه ها :

 

تکثرگرایی لیبرال:

این دیدگاه که "سنت لیبرال" نامیده شده است، اثر گذاری سیاسی مستقیم رسانه های فراگیر را در حد بسیار کمی می داند. این دیدگاه ریشه در واکنش در برابر نظریه راجع به "جامعه انبوه" دارد، که گرچه رد پای بحثی را که پیش آورده است می توان با بازگشت به گذشته تا قرن نوزدهم نیز دنبال کرد (هال)

راستگرایان جدید : 

دیدگاه کمتر دلشاد کننده ای در باره قدرت رسانه های فراگیر، دیدگاه نظریه پردازان راست جدید است. جناحی که در دهه 1980 نفوذ سیاسی زیادی پیدا کرد. توجه راست جدید معطوف تمرکز بر روی شکل واحدی از رسانه بود، بر روی رسانه های سخن پراکن یا فرستنده دار. راست جدید ، سوای ستودنی بودن علائق غریزی آن به گروه هایی از مردم از دیدگاه تجاری و حساسیت های بازار، توجه چندانی به مطبوعات نداشت. پخش پیام از رادیو و تلویزیون از چند لحاظ توجه آنها را بیشتر جلب می کرد که در این خلاصه نمی گنجد.

مارکسیسم : 

قرائت های مارکسیستی گوناگون و زیادی از قدرت رسانه ها وجود دارد که دیدگاه ارائه شونده در زیر فقط یکی از آنهاست. یک ادعای بنیادی مارکسیسم ، گر چه ادعایی مشترک در میان تمام نظریه ها، این است که قدرت سیاسی در نهایت از قدرت کنترل مبادلات اقتصادی مشتق می شود. اختلاف این دو در خودمختاری و نقشی است که به قلمروهای سیاسی و فرهنگی سازگار با منافع سرمایه ، نسبت داده می شود. از دید برخی مارکسیست ها ،سیاست، بخشی از ابر ساختار واقع در خدمت " پایه" ریخته شده بدست مالکان سرمایه است. مارکس و انگلس در مقاله مشترک خود برهان می آورند که فرهنگ توده ای عموما ایجاد کننده توهم آزادی و حق انتخاب داشتن مردم است، در حالی که در عمل فقط فراهم آورنده نوع یکنواختی از شیوه تفکر و روش کار است. از این دیدگاه، تعصبات سیاسی گنجانیده در اخبار و گزارش های امور جاری را باید بیانی از منافع سیاسی و اقتصادی چیره بر جامعه دانست. اما باید دانست که اخبار شبانگاهی کنال ها تنها یک سلسله مکاتبات خبری سرمایه داران با یکدیگر نیست ، بلکه برای منحرف ساختن توجهات از اختناق ایجاد شده در جامعه بدست آنها نیز هست. خلاصه سخن اینکه دیدگاه مارکسیستی، رسانه های فراگیر را بخشی از سلاح های نبرد سرمایه داری می داند.

مقایسه نظریه با یکدیگر:

غرض سیاسی» "تکثرگرای لیبرال" به وجود غرض سیاسی در مطبوعات اذعان دارد، اما امکان وجود مواردی از بی طرفی در میان آنها را نیز برسمیت می شناسد. " راست جدید" نیز چنین است، یعنی به وجود غرض سیاسی در مطبوعات اذعان دارد، اما یک غرض ضد جناح راست را نیز در کار رسانه های سخن پراکن می بیند. "دیدگاه مارکسیستی" وجود غرض سیاسی را در هر دو نوع رسانه، مکتوب و سخن پراکن،کشف می کند، و هر دوی آن را در حق جناح چپ مغرض می داند.

آثار سیاسی» دیدگاه "تکثرگرای لیبرال" در کل به اثر گذاری رسانه ها بر نوع رأی مردم شک دارد. "دیدگاه راست گرای جدید" موضع حساس تری را بر می گزیند و برهان می آورد که دستور کارها و نوع داوری هایی که رسانه های سخن پراکن تجویز می کنند، نمیتوانند بازتابی از برنامه ها و داوری های رأی دهندگان باشند. " دیدگاه مارکسیستی" تأثیر رسانه ها ( بر آراء مردم ) را برعکس این می بیند. به زعم این دیدگاه، رسانه ها درک مردم از منافع خود را دگرگون می کنند تا بتوانند مشروعیت نا موجه افکار حاکم بر جامعه را حفظ کنند.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۹/۱۸
سید محمود موسوی

دموکراسی

رسانه

سیاست

نظرات  (۳)

سلام. پست خوبی بود. البته اگر کامل تر بود بهتر بود. خدا قوت.  رحیم عزیزی

۱۹ آذر ۹۵ ، ۲۳:۵۲ مجتبی حسینی
سلام.خدا قوت. من همه مطالب شما رو دنبال میکنم. سعی کنید مطالب بیشتری بر روی سایت قرار دهید. با تشکر از سایت روشنگری و نویسنده آن آقا سید.
۲۱ آذر ۹۵ ، ۰۹:۰۱ مرتضی بچاری
سلام. من رشتم مهندسی برق هستش. ولی از مباحث سیاسی خیلی خوشم میاد. لطفا بیشتر مبحث در سایت بگذارید
پاسخ:

سلام. به روی چشم. حقیر نیز دانشجوی ارشد علوم سیاسی هستم. إن شاء الله بعد از امتحانات.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی