روشنگری در فضای مجازی

((لایکلف الله نفسا الا وسعها)) امروز اولویت اصلی کشور مقابله با جنگ نرم دشمن است (مقام معظم رهبری)

روشنگری در فضای مجازی

((لایکلف الله نفسا الا وسعها)) امروز اولویت اصلی کشور مقابله با جنگ نرم دشمن است (مقام معظم رهبری)

روشنگری در فضای مجازی
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

مروری اجمالی بر انتخابات آمریکا

پنجشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۵۳ ب.ظ

انتخابات آمریکا 2016 :

بر همگان پوشیده نیست که نماینده جمهوری خواهان یعنی "ترامپ" یکی از جنجالی ترین کاندیده های طول تاریخ آمریکاست. وی با سخنان جنجالی خود علیه اقلیت ها و حتی زنان و با افشا گری هایی که رسانه های بصری و مجازی از روابط نامشروع وی تا نپرداختن مالیات و تا پخش عکس های برهنه همسر وی در فضای مجازی ، و میتوان گفت با وجود یک اجماع رسانه ای جهانی علیه وی رئیس جمهور آمریکا شد. به واقع چرا اینگونه شد ؟ " آیا تأثیر رسانه ها دیگر از بین رفته است ؟؟؟" یا به قول بعضی ها بر قدرت پوپولیسم در جهان افزوده شده؟ خیر از جانب بنده حقیر هیچ یک دلیل قانع کننده ای نیست. ابتدا کمی با جامعه آمریکا و سیستم دو حزبی آن آشنا می شویم تا به مقصود نزدیکتر گردیم. در آمریکا دو حزب بزرگ "دموکرات" و "جمهوری خواه" وجود دارد. که هر دو حامیان مخصوص خود را دارند. در آمریکا می توان گفت چهار قشر وجود دارد.یک . اقشار بی اعتناع به نظام سیاسی آمریکا که فرض بر اینکه نظام فاسد است و خود را متعلق به هیچ یک از دو حزب نمیدانند ، اصلا در انتخابات شرکت نمی کنند. اگر هم شرکت کنند از بین بد و بدتر خواهان انتخاب یکی می شوند. اما سه قشر دیگر دو. حامیان سنتی دموکراتها که اغلب از میان رنگین پوستها، لاتین تبارها، جوانان و دانشگاه ییها همچنین بعضی از طیف های فقیر و کارگر جامعه و... هستند. سه. حامیان سنتی جمهوری خواهان که اغلب از میان مالکان، زمینداران بزرگ، محافضه کاران ، مذهبی ها ، اغلب سفید پوستان که یک رگه نژاد پرستی نیز دارند، بعضا نظامی ها، دارندگان شرکت های بزگ ، بازرگانان و ... گروه چهارم که من قشر خاکستری جامعه آمریکا می خوانم گروهی هستند که وابستگی حزبی به هیچ کدام ندارند و اغلب به دنبال رأی دادن به نامزد اصلح هستند، که اتفاقا این قشر هست که مورد تبلیغات شدید رسانه های هر دو حزب برای کسب آرای آنها هستند. و اتفقا همین قشر هستش که با سمت و سو گیری به طرف یک نامزد رئیس جمهور آینده آمریکا را انتخاب میکند. یعنی یکجور بالانس بین دو حزب را به سود حزب رقیب تغییر می دهد. در این انتخابات دموکراتها با ترور شخصیتی "ترامپ" و حمله رسانه ای و بهره برداری از سخنان وی دقیقا همین قشر را هدف گرفته بودند. اما چه شد نه تنها نتوانستند حمایت قشر خاکستری آمریکا را جلب کنند حتی در عین نا باوری در ایالتهایی که به طور سنتی از دموکراتها حمایت می کردند یا قشرهایی همچون رنگین پوستان و حتی لاتین تبارها و مهاجرین را نیز نتوانستند به اصلح بودن خود قانع کنند.حتی با وجود حمایت علنی "باراک اوباما" رئیس جمهور رنگین پوست کنونی از "هیلاری کلینتون" باز وی نتوانست حتی در ایالتهایی که اقلیتها معمولا در آنجا زیاد هستند نظر آنها را جلب کند. من در یک کلام دلیل آن را خواست مردم آمریکا برای تغییر از وضع کنونی و نه بزرگ به وضعیت موجود می دانم. بهتر است موضوع را کمی باز کنیم. باید به کمی عقب تر بر گردیم. باید دلیل را در جنبش هایی چون تی پارتی و جنبش 1درصد در برابر 99 درصد و اشغال وال استریت جویا شویم. باید دلیل را در نابرابری اجنماعی آن هم در حق همین رنگین پوستان که دموکراتها انتظار حمایت از آنها داشتند بیابیم. هنگامی که مردان بی سلاح سیاه پوست در خیابان های آمریکا در زمانی که رئیس جمهور سیاه پوست و آفریقایی تبار بر آنها حکم می راند بی دلیل مورد شلیک پلیس سفید پوست قرار می گرفتند و جامعه رنگین پوست آمریکا آن واکنشی که از رئیس جمهور رنگین پوست خود لازم بود نمی دیدند. شاید به این شکل اعتراض خود را به عملکرد اوباما اعلام کردند. اما راجب جوانان و دانشجویان چی ؟ زیرا آنها معمولا قشر محافظه کاری نیستند و معمولا خواهان تغییر. با یک فلش بک به زمانی نه چندان دور زمانی که جوانان جنبش اشغال وال استریت را راه انداختند همین دولتی که به آن رأی داده بودند با کم تحملی تمام، جنبش را بصورت خشونت آمیز سرکوب کرد . حال چطور می توان انتظار داشت که همین جوانان به نامزدی که مدعی ادامه روی از اوباما نیز است، اقبال نشان دهند. پس می توان گفت این نه آری به "ترامپ" بلکه نه به "هیلاری" بود. ولی ما نمیتوانیم فقط طرف قضیه را ببینیم. بگذارید آن طرف قضیه هم نگاهی بیندازیم. در آن طرف نامزدی به نام "ترامپ" وجود داشت که با وجود همه نظر سنجیها و تلاش های رسانه ای از شرق تا غرب (شاید می توان روسیه و ایران و... را جدا کرد) بر ضد وی و شروع به تزریق اندیشه ها و هراس مردم از وی و حتی خود ایشان که با مناظره های جنجالی و صحبتهای نژادپرستانه و به دور از عرف معمول به یک جور دست به خودزنی سیاسیزده بود، که البته در لابه لای صحبت هایش بویی از پوپولیسم منفی هم به مشام می رسید ( بنده پوپولیسم را به دو گونه تقسیم می کنم ، یک پوپولیسم مثبت که همان معنای حقیقی کلمه یعنی عوام گرایانه یا عوام پسندانه را می دهد و دومی پوپولیسم منفی که خیلی هم امروزه رایج است به معنی عوام فریبانه ). شاید کارشناسان محدودی وی را پیروز انتخابات می دیدند حتی روشنفکران ایرانی. به راستی چه شد؟؟ حتی رسانه ها در خود ساعات انتخابات در اویل که آرای ایالت کالیفرنیا را شمارش کردند و "هیلاری" جلو افتاده بود و خیلی هم ذوق زده شده بودند بعد از آنکه معلوم شد کم کم "ترامپ"رو به جلو میتازد یک جور بایکوت خبری را بوجود آوردند چون هنوز در شرق آمریکا بدلیل اختلاف زمانی رأی گیری در جریان بود. و این یک اصطلاح است که آمریکایی ها روی اسب از پیش بازنده شرط نمی بندند، مخصوصا جمهوری خواهان که محافضه کار ترند. بنده خود شاهد بودم با وجود آنکه آن زمانی که به نقل از شبکه فرانس 24 فرانسه ترامپ را با 278 رأی الکترال اعلام کرده بود شبکه یورو نیوز اروپا و خیلی از شبکه های همسوی دیگر چون بی بی سی که مات و مبهوت مانده بودند هنوز مانیتورشان عدد 244 رأی الکترال برای "ترامپ" را نشان می دادند و صحبت از امید میکردند. بعضی کارشناسان به درستی نارضایتی مردم از وضع موجود ، بیکاری، پوپولیسم از نوع ترامپ ی و غیره را ذکر کردند برای این شکست غیر پیش بینی دموکرات ها. ولی شاید دو دلیل را در آن بزرگ نمایی کرد. یک آنکه مردم با این رأی به شکلی ناراحتی و اعتراض خود را به حکومت دموکرات ها و وضع موجود اعلام کردند و دو اینکه با زبان بی زبانی اعلام کردند که خواستار تغییر هستند. همان تغییراتی که اتفاقا ترامپ در قالب پوپولیسم منفی خود مبنی بر ساختار فاسد انتخابات آمریکا و اقتصاد کشور به زبان آورده بود و در یک کلام این نه پیروزی "ترامپ" بود بلکه نه آمریکایی ها به ساختار فاسد آمریکا و بلی آنها به تغییر آن بود. تغییر واژه کلیدی انتخاب "ترامپ" بود.

عواقب انتخاب "ترامپ" به ریاست جمهوری آمریکا برای ایران:   

 اما اینکه انتخاب "ترامپ" به ریاست جمهوری چه عواقبی برای ایران خواهد داشت مبحث مهم دیگر است که شاید ربطی هم به موضوع درس ما نداشته باشد ولی از آنجا که اکثر روشنفکران در ایران آن را "شر اکبر" خوانده بودند باید گفت که بنده فکر نمی کنم آن چنان هم بد شده باشد. اولا که سیاست خصمانه آمریکا نسبت به ایران و سیاست تحریم و به انزوا کشیدن ایران، سیاست تازه ای نیست. و با سال ها مذاکره هم حل نخواهد شد ، چه برسد با کلید اعتدالیون. چون ما با آمریکا در ریشه مشکل داریم و اگر بخواهد مشکل حل شود باید ریشه یکی به نفع دیگری نابود شود. ( که البته آمریکا به دنبال همین هدف است یعنی زدن ایران از ریشه، منظور از ریشه هم ، انقلاب و تفکرات انقلابی ایران است ) . پس فرق این دو، یعنی "کلینتون" و "ترامپ" برای ما چیست ؟ آیا ترامپ برای ما بدتر خواهد بود ؟ سوال خوبی است که باید کارشناسان پاسخ دهند. ولی من نظرات خود را سعی می کنم، درستی یا نادرستی آن و قضاوت با شما.

اولا مزیتی که "ترامپ" نسبت به "کلینتون" برای ما دارد البته جدا از خصومت شدیدتری که نسبت به ما می تواند داشته باشد. این است که "ترامپ" اون کاریزما و زیرکی که "اوباما" و خلفش "کلینتون" داشتند رو ندارد، به عبارتی اگر اگر حسابی سرانگشتی کنیم ما از اول انقلاب تحت تحریم و فشار و حتی جنگ نیابتی با عراق از طرف آمریکا بوده ایم. ولی زمانی عرصه به ما تنگ شد که "اوباما" با یک کاریزمای جهانی و زیرکی خاص و البته بعضی اشتباهات راهبردی توسط دولت وقت ، توانست کل اروپا و تقریبا جهان و حتی شورای امنیت را علیه ما بسیج کند، در حالی که "ترامپ" نه چنین شخصیتی دارد و می توان گفت چنین توانی .( البته نباید از مشاوران کاخ سفید وتئوریسین های آن قافل شد). همین الان نیز که وی رئیس جمهور آمریکا شده است، اگر صحبتهای مقامات سیاسی و اقتصادی جهان مخصوصا اروپا را دنبال کنیم میتوان یک جور نگرانی، سردرگمی، و تردید در آینده همکاری با این کشور را رصد کرد. می توان از مسئول هماهنگ کننده اجرای برجام در اتحادیه اروپا گرفته تا بالاتریت مقام نظامی این اتحادیه که کار با ترامپ را مشکل توصیف کرده است نام برد. و یک جور اعلام برائت از وی را در بعضی مسئولین اتحادیه احساس کرد. شاید حضور وی را می توان با دوره ای خاص ( البته با احتیاط) از ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد در ایران قیاس کرد. درست زمانی که وی بر پدال تندروی سیاسی ( البته از دید غرب) کمی فشار آورد و باعث شد "اوباما" با کمی زیرکی و البته ایران هراسی بتواند از آب گل آلود ماهی بگیرد و اروپا و حتی شورای امنیت را با خود همگام سازد. اکنون نیز اگر سعد آباد نشینان ما هم کمی زیرکی به خرج دهند و طرف مقابل هم بر پدال تندروی (یعنی آنچه که انتظارش هم می رود) فشار بیاورد، می توانند با ایجاد شکاف در صفوف دشمن متقابل به مثل کنند. یکی دیگر از موارد هم اینست که دولتهای عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی پول زیادی به دخل انتخاباتی "کلینتون" و دموکراتها ریختند و شاید این هم موجب رنجش خاطر "ترامپ" و به نوعی انتقام گیری از جانب وی منتهی شود، که برای ما بد نیست.       

باید دید در آینده چه پیش خواهد آمد. ولی چیزی که در آن شکی نیست خصمانه تر شدن رفتار آمریکا که اکنون جمهوری خواهان هم ریاست جمهوری و هم اکثریت سنا و مجلس نمایندگان را در اختیار دارند نسبت به کشور عزیزمان ایران است. که البته فکر کنم دیگر از این بابت عادت کردیم. سخن را با تحلیل رهبر عزیزمان امام خامنه ای درباره دلیل اقبال مدم آمریکا به "ترامپ" پایان میدهم.

  این مناظره ی دو نامزد(ریاست جمهوری) آمریکا را دیدید؟ حقایقی که اینها بر زبان راندند دیدید؟ شنیدید؟ اینها آمریکا را افشا کردند. چند برابر چیزهایی را که ما میگفتیم و بعضی باور نمیکردند و نمیخواستند باور کنند، خود اینها گفتند. و جالب این است که آن که صریح تر گفت، بیشتر مورد توجه مردم قرار گرفت. آن مرد چون واضح تر گفت، صریح تر گفت، مردم آمریکا بیشتر به او توجه کردند. طرف مقابل گفت این پوپولیستی کار میکند، عوام گرایانه، چرا عوام گرایانه؟ برای خاطر اینکه حرفهایش را مردم نگاه میکردند، میدیدند درست است، در واقعیات زندگی خودشان آن را میدیدند. ارزشهای انسانی در آن کشور نابود شده و لگدمال شده است، تبعیض نژادی وجود دارد. همین چند روز قبل از این، آن مرد در تبلیغات انتخاباتی اش ایستاد و گفت شما رنگین پوست هستید، در خیابانهای نیویورک و شیکاگو و واشنگتن و کالیفرنیا و غیرذلک وقتی راه میروید، نمیتوانید مطمئن باشید که تا چند دقیقه ی دیگر زنده اید. شما ببینید! این حرف را کسی دارد میزند که انتظار دارد چند روز دیگر برود در کاخ سفید، بنشیند آمریکا را اداره کند. نژاد پرستی یعنی این. فقر آمریکایی ها را هم گفت. گفت 44 میلیون نفر در آمریکا گرسنه اند. او گفت و دیگران هم گفتند که کمتر از یک درصد مردم آمریکا مالک نود درصد ثروت آمریکا هستند. ارزشهای انسانی در آنجا لگدمال شده است،تبعیض،اختلاف،نژادپرستی،لگدمال کردن حقوق بشر.        12/8/95

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۹/۱۸
سید محمود موسوی

انتخابات آمریکا 2016

نظرات  (۲)

۱۹ آذر ۹۵ ، ۲۳:۴۸ مجتبی حسینی
سلام. خسته نباشی برادر. واقعا تحلیل منطقی و درستی بود. إن  شاء الله مطالب بیشتری بر روی سایت قرار دهید
۲۱ آذر ۹۵ ، ۰۸:۵۸ رحیم عزیزی
سلام. خسته نباشید برادر. تحلیل بسیار سودمندی بود. لطفا ادامه دهید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی