روشنگری در فضای مجازی

((لایکلف الله نفسا الا وسعها)) امروز اولویت اصلی کشور مقابله با جنگ نرم دشمن است (مقام معظم رهبری)

روشنگری در فضای مجازی

((لایکلف الله نفسا الا وسعها)) امروز اولویت اصلی کشور مقابله با جنگ نرم دشمن است (مقام معظم رهبری)

روشنگری در فضای مجازی
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

هومر - ایلیاد و ادیسه

چهارشنبه, ۸ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۴۷ ب.ظ

بسمه تعالی

 

هومر . ایلیاد و ادیسه

سه هزار سال پیش دو منظومه به زبان یونانی قدیم سروده شده که شاید بیش از هر اثر ادبی دیگر در سراسر جهان شهرت و اعتبار داشته باشد. منظومه اول که "حماسه یونانیان قدیم" به شمار می رود به زبان یونانی "ایلیاس" یا ایلیادوس می نامند و وجه تسمیه آن از کلمه "ایلیون" یکی از نام های شهر "تروا" در آسیای صغیر که پرگام نیز به آن میگفتند، و یونانیان قدیم ده سال این شهر را محاصره و سرانجام فتح کردند. آثار این شهر را اروپائیان در جایگاهی که اکنون بنام "حصارلیغ" دهکده ای در ترکیه ی امروز یافته اند. که شامل بیست و چهار سرودست که هر یک "ایلیادوس" نام دارد. و به همین جهت همه کتاب را نیز به همین نام خوانده اند که در برخی از زبان های اروپایی این کلمه را "ایلیاد" تلفظ می کنند، و در عرف زبان فارسی نیز به همین نام معروف شده است.

منظومه دوم را به یونانی "ادوسئوس" می نامند و این کلمه در برخی زبانهای اروپایی "ادیسه" خوانده می شودو آن هم شامل بیست و چهار سرودست. ازدیرباز سرآینده هر دو منظومه را یک تن دانسته اند و او را به زبان یونانی "اومیروس" و به زبان لاتین "هومروس" نامیده اند. ودر زبان های اروپایی به پیروی از زبان لاتین "Homer" ضبط کرده اند که در ایران هم بیشتر بنام "هومر" معروف شده است.

عصر زندگی هومر

وی در عصری می زیسته که از دوران پهلوانی دور بوده و مردم حسرت آن روزگار پر از شگفتی و دلاوری را می خورده اند. بدین گونه پیداست که هومر در همان زمانی که این وقایع روی می داده نمی زیسته است. بنابر گفته "هرودوت" هومر هم عصر "لیکورگ" قانون گذار معروف "اسپارت" بوده که در قرن نهم ق.م می زیسته و بدین حساب سه قرن پس از تصرف شهر  تروا  در جهان بوده است. برخی از دانشمندان هم عقیده دارند که تاریخ زندگی وی را باید اندکی بالاتر از زمان لیکورگ برد و حدود سال هزار ق.م  قرار داد. از سوی دیگر پیداست که در زمانی که این اشعار سروده شده شاهان یونان جلوه ای داشته اند،و در یونان هنوز سلطنت موروثی برقرار بوده و این شاهان از نژاد پهلوانان داستانی بوده اند و هومر برای کامجویی و خوش آمد این شاهان این اشعار را درباره پهلوانان سروده است. این که هومر می گوید : ( فرماندهی چند تن خوب نیست، باید تنها یک سرکرده و یک شاه در سر کار باشد ) خود دلیل بر این نکته است.

ادبیات یونان پیش از هومر

شکی نیست که یونانیان قدیم پیش از نظم ایلیاد و ادیسه ادبیات منظوم داشته اند و از آنچه به ما رسیده مسلم می شود که نخستین سرآیندگان آن سرزمین راهبانی بوده اند که یونانیان خود به ایشان "آئوئیدوس" میگتند. و این کلمه را امروز به زبان فرانسوی "آئد" تلفظ می کنند. اشعار این گونه سرآیندگان سروده های دینی بوده است که خدایان را می ستوده اند. پس از آن دسته ای دیگر از سرآیندگان پدید آمدند که هومر خود ایشان را "دمیئورگس" می نامد ، که پیروزی های پهلوانان را نیز با ستایش خدایان توأم کرده بودند.

اندک اندک شعر غنایی و غزل سرایی در آن کشور رواج یافت و در آغاز و پایان هر منظومه کلمه "الینوس" یا لینوس که به معنی دریغ و افسوس است می آورده اند، به همین جهت اینگونه تغزل را "لینوس" نامیده اند.

سپس نوعی دیگر از شعر پدید آمد که در دلاوری و سوگواری خوانده می شد و در آن نام "پئان" خدای روشنایی و زندگی را می بردند. که درمان و دلداری را از او می دانستند. به همین جهت این گونه تغزل را "پئان" نام گذاشتند.                           

 

                                                                                                                                                         1                   


نوعی دیگر شعر را تنها در جشن های زناشوئی می سرودند و شب هنگام که عروس را از خانه پدر به خانه شوهر می بردند در طول راه از این گونه اشعار می سرودند و این گونه اشعار را به مناسبت نام "هومن" که خدای زناشوئی بود "هومنائیوس" می گفتند. قسم دیگری از شعر که رواج داشته مراثی بوده است که در مرگ دوستان و نزدیکان می سرودند و آن را "طرینوس" می گفتند. که به زبان فرانسه "ترن" می گویند.

هومر تنها یک تن بوده است

بعضی تردید ها در مورد شخصیت و دو منظومه هومر بوده است که به دلیل ابطال همه آنها از طرف کارشناسان خیلی مختصر به آنها می پردازیم. ایرادات قرن 16و17: یکی از ایرادات تفاوت بیان و سبک بین دو منظومه است. مثلا ایلیاد بیشتر حماسی و ادیسه بیشتر هنری است.  یا اینکه ایلیاد جنبه پهلوانی و جنگی و رزمی دارد ولی در ادیسه جنبه اخلاقی بیشتر جلوه می کند. در پاسخ باید گفت که تفاوت در مضمون است که تفاوت در بیان را ایجاب کرده است.  یا در زمان های قدیمتر یکی از ایراد ها این بود که در ایلیاد سخن از صد شهر ولی در ادیسه سخن از نود شهر رفته است که اصلا قابل استناد نیست.

موطن هومر

یکی از نواحی مهاجر نشین یونان بین خلیج ازمیر و خلیج مندلیه را یونانیان "ایونی" می گفتند که چند شهر مهم داشت مانند ساسموس ، افز ، کولوفون و... . ایرانیان از قدیم به این سرزمین ایونی، یونان می گفتند. و همواره ایرانیان به مردمی که خود به نژاد خویشتن "هلن" و به سرزمین خود "هلاس" و اقوام لاتین به آن کشور "گراسیا" و به مردم آن "گرکوس" می گفتند، یونانی و کشورشان را یونان می گفتند. در روزگار باستان مردم هفت شهر از نژاد یونانی هومر را از خود می می دانستند. ( ازمیر ، ساقز ، کولوفون ، سالامین ، ایوس ، آرگوس و آتن ). دلایل بعضی ها مورد قبول نبود. مثلا مردم آتن وی را از آن جهت از خود می دانستند که ازمیر مستعمره آنها بود. مردم کولوفون مدعی بودند که  ازمیریان هومر را به ایشان گروگان داده بودند و می گفتند کلمه "امیروس"  هم به معنی گروگان است. دلایل مردم "ازمیر" و "کیوس" معتبرتر بود زیرا راویان باستانی اشعار هومر ، از مردم این سرزمین بودند. مثلا "سیمونید" شاعر معروف یونانی حدود 500 ق.م ، هومر را مرد "کیوس" نامیده و می گوید وی مردی کور بوده است. از طرف دیگر در ازمیر پرستشگاهی بود که بیاد هومر ساخته بودند و مردم او را از پهلوانان شهر خود می دانستند. و این گفته مردم ازمیر با گفته مردم کولوفون و آتن تطبیق می کند. از همه گذشته آنچه از اشعار هومر بر می آید اینست که از یونانیان آسیا بوده است. و چون در آثار وی "پالاس" و "آتنه" که خدا و الهه معروف مردم "ایونی" بوده اند، جایگاه ویژه ای دارند این نیز خود موید این گفتار است. "افلاطون" نیز در کتاب "قوانین" خود می گوید که یکی از مردم اسپارت گفته است که هومر زندگی مردم ایونی را بیشتر از زندگی مردم لاسموس وصف کرده است. وانگهی نام های جغرافیایی که هومر در اشعار خود آورده بیشتر مربوط به شمال ایونیست یا همسایگان آن. از جمله سرزمین مئونی  ، ارسترخس  یا آریستارک... .

آثار هومر

به جز ایلیاد و ادیسه دو منظومه دیگر بنام ، "سروده های هومری" و "باتراکومیوماکی" به وی نسبت داده شده اند اما این دو منظومه را امروز با دلایل متقن از او نمی دانند. بجز این در زمان های قدیم چند منظومه دیگر به نام های "مارگیتس" ، "تبایید" و "ایلیاد کوچک" و ... هم ذکر کرده اند که امروز در میان نیست. تقریبا همه شاعران حماسه سرا و غزل سرای یونان و زبان لاتین از روش هومر که در دنیای قدیم بسیار پسندیده بوده پیروی کرده اند و یونانیان قدیم همیشه وی را شاعر ملی خود می دانسته اند. تنها در قرن 16 و 17 در اروپا در این زمینه که ایلیاد و ادیسه از اوست شک کرده اند.

هومر در معارف اسلامی

هومر را در معارف اسلامی "اومیروس" خوانده اند که تقریبا تلفظ یونانی آن است. قراینی هم هست که برخی از آثار وی در دوره     2

 ساسانیان به زبان پهلوی ترجمه شده باشد. در کتاب به تفسیر بعضی منابع که در معارف اسلامی به شخصیت هومر و دومنظومه وی اشاره شده، نوشته شده است که در این خلاصه نمی گنجد.

( ایلیاد و ادیسه )

ایلیاد

آغاز این منظومه کشمکشیست که در میان "آگاممنون" و "آخیلوس" در گرفته است. یکی از زیباترین و معروف ترین داستان های ایلیاد داستان جنگ "تروا" است که خیلی مختصر به آن میپردازیم.

جنگ تروا

از همه مهمتر داستان های پهلوانان یونان داستان محاصره شهر تروا است. در همه سرزمین یونان یک یا چند پهلوان در این کارزار معروف شرکت کرده اند. همین داستان ها را هومر بزرگترین شاعر یونان در ایلیاد نظم کرده است.  خلاصه داستان :

در کرانه آسیایی یونان شهر پرنعمت و نیرومندی بنام تروا یا ایلیون بود. "پریام" پادشاه تروا 50 پسر داشت که در میانشان "هکتور" از همه دلیتر و "پاریس" از همه زیباتر بود. قبل از تولد پاریس پیشگویی به پریام گفت که پاریس برای او شوم خواهد بود. وی نیز دستور داد پاریس را در بیابانی نزدیک کوه "اید" بگذارند و رها کنند. سه فرشته به نام های "آفرودیت"،"آتنه"و "هرا" از وی مراقبت کرده تا بزرگ می شود. پاریس به شهر اسپارت رفته و در غیاب "منلاس" با "هلن" زن زیبای وی از شهر می گریزد. آگاممنون برادر منلاس که پادشاه "میسن" بود خشمگین شده و عزم کرد برود و هلن را از تروا که پاریس و هلن به آنجا گریخته بودند برگرداند. وی دیگر شاهان یونان را بسیج کرد. در این میان از همه نام آورتر "اولیس" پادشاه "ایتاک" بود که حیله گر و زبان آورتر بود ، ودیگر "آخیلوس" شاه "میرمیدونها" که از همه دلیرتر و چابکتر بود. خدایان نیز دو دسته شده بودند، "زئوس" ،"آفرودیت"و"آرس" پشتیبان مردم تروا و "هرا" و "آتنه" پشتیبان یونانیان بوده اند.

آخیلوس ابتدا از جنگ شانه خالی می کند و در غیاب وی مردم تروا و هکتور دشمنان را شکست دادند. در شهر تروا  بتی بود که محافظ شهر بود ، "اولیس" شبانه رفت و بت را دزدید. بعد یونانیان به راهنمایی "آتنه" اسب چوبی بزرگی ساختند و درون آن را خالی کردند و دلیترین جنگجویان خود را در آن پنهان کردند، و سپس رفتند وبا کشتی های خود در پشت جزیره ای پنهان شدند و وانمود کردند که از محاصره دست کشیدند. مردم تروا فریب این حیله را خوردند و آن اسب چوبی بزرگ را به غنیمت به داخل شهر بردند. شب هنگام جنگجویان یونانی از داخل اسب چوبی در آمدند و دروازه های شهر را باز گشودند و یونانیانی هم که با کشتی خود پنهان شده بودن همه برگشته و وارد شهر شده و اینگونه توانستند شهر را فتح کنند.

ادیسه

بازگشت پهلوانان

در میان بازگشت پهلوانان داستان بازگشت "اولیس" از همه معروف ترست که در منظومه "ادیسه" هومر آن رابه نظم در آورده است.

خلاصه داستان : در راه باز گشت اولیس به ایتاک ، کشتی های اولیس را نخست طوفان به سرزمین "لوتوفاژها" (کنارخوران) می برد. هرکس از میوه های کنار این جزیره می خورد گذشته خود را از یاد میبرد و دیگر نمی خواست که باز گردد. اولیس که چند تن از یارانش از این میوه خورده بودند را به زور بر عرشه کشتی بست و به حرکت ادامه داد. در این هنگام برخی از بزرگان و مردم ایتاک در نبود اولیس پادشاهشان شورش کرده ، اموال وی را به یغما برده و "پنلپ" همسر اولیس را مجبور کرده بودند که یکی از آنها را به شوهری بپذیرد. زیرا خیال میکردند که بعد از سالها اولیس مرده و دیگر برنمیگردد. "پنلپ" هم هر دفعه طفره رفته وبهانه ای می گرفت  

3

 

و ازدواج را موکول به اتمام دار قالی که در حال بافتن آن بود می کرد. در آن سو کشتی های اولیس به جزیره پر از گله ای  که جایگاه "سیکلوپها" که مردمان غول پیکر و درنده ای بودند رسیدند. یکی از این غولان که تنها یک چشم داشت اولیس ویارانش را که برای پیدا کردن غذا وارد غار او شدند را زندانی و در غار را باسنگی بزرگ بست. و هر روز دو نفر از آنها را می خورد. در این زمان بود که اولیس فکر چاره کرد و بهمرا یارانش تکه چوبی بزرگ را که نوکش را تیز و آتش زده بودند شب هنگام به چشم غول فرو برده و او را کور کردند غول که جایی را نمی دید سنگ جلوی غار را برداشت و اولیس و یارانش با پنهان شدن بر زیر گوسفندان از غار خارج و گریختند. سوار بر کشتی حرکت کردند سپس به جزیره "خدای بادها" رسیدند که "ائول" نام داشت. وی مشکی بسیار بزرگ به اولیس داد که باد های سخت را در آن جای داده بود. بعد از مدتی بعضی یاران که فکر میکردند اولیس در این مشک طلا و جواهرات پنهان کرده است در مشک را باز کردند و طوفان شدیدی آغاز شد و همه کشتی ها را از بین برد. فقط کشتی اولیس سالم ماند.چون یک کشتی برای اولیس ماند به ناچار در جزیره "سیرسه" که زنی جادوگر به همین نام در آنجا بود پیاده شدند. جادوگر به یاران اولیس نوشابه ای داد که تبدیل به خوک شدند. اولیس جادوگر را مجبور کرد یارانش را به سیمای خودشان برگرداند. اولیس پس از یک سال به سوی مغرب رفت... . در نهایت اولیس به جزیره ایتاک که شاه آنجا بود رسید. از یکی از نوکران وفادارش از اوضاع شهر باخبر شد. از آن سو پنلپ که توان مقاومت در برابر درخواست یاغیان را نداشت شرط کرد که هر کس بتواند کمان اولیس را بکشد و تیری از آن برهاند و به هدف بزند با او ازدواج میکند. اولیس که باخبر شده بود از پیرمرد وفادار خواست تا او را به سیمایی همچون پیرمرد ناتوانی درآورد که کسی او را نشناسد. شب مسابقه فرا رسید اولیس هم با چهره ای همچون پیرمرد نا توان و لباسی محقر وارد مجلس شد. همه کمان را کشیدند ولی هیچ کس نتوانست آن را خم کند. در نهایت اولیس کمان را در برابر بهت همگان کشید و به هدف زد. آن وقت پیرمرد او را به حالت اولیه درآورد  و اولیس همه یاغیان را از دم تیغ گذراند و با پنلپ برای همیشه از شهر خارج شد.

برخی از خدایان یونان:

زئوس (ژوپیتر "رومیان") :  تواناترین خدایان یونان، خدای آسمان و باران و تندر ، سلطنت از اوست.

هرا (ژونون "رومیان") :  همسر زئوس و الهه آسمان و ماه و زناشویی.

آرس (مارس "رومیان") :  پسر زئوس و هرا ، خدای طوفان های مال و قحطی و طاعون و کشتار.

هفائیستوس (وولکن "رومیان") :  خدای آتش ، بدین جهت خدای آهنگران و آهنگری (ساختن جوشن آخیلوس).

آتنه (مینرو "رومیان") :  الهه آذرخش ، که سپر خود را بر روی مردان جنگی می کشید ، الهه هوش و خرد.

هرمس (مرکور "رومیان") :  خدای باد و سخنوری.

فوبوس (آپولون "رومیان") :  خدای آفتاب ، پاسبان گله ها.

آرتمیس (دیان "رومیان") :  الهه زمین و چشمه سارها ، خونخوار ، مورد پرستش مردم وحشی.

آفرودیت (ونوس "رومیان") :  الهه بار آوردن زمین و باغ ها و زیبایی و عشق.

پوزئیدون (نپتون "رومیان") :  فرمانروای آبها و برادر زئوس.

هادس (پلوتون "رومیان") :  به معنی ناپدید ، فرمانروای زیر زمین و خدای مردکان.

دیونیزوس (باکوس "رومیان") :  خدای باده و انگورچینی و مستی ، ( که بعضی معتقدند از خدایان هند بوده که به یونان راه پیدا کرده)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۰/۰۸
سید محمود موسوی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی